برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 57
دست در آیینه فرو بردم و
آغوش گشودم
در آینه غلتیدم و
در دامن خود، باز.
از بس به تو آویخته ام
آینه حتا
تصویر تو را
باز نماید به منِ محو.
در آینه
با آینه
از آینه
با دست تو بدرود کنم گاه
با حجم عبوسی
که پر از حسرت و رؤیاست.
تحقیق4...برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 97
برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 96
این قلم کوفته ها، شعر نبود
چاله ی خاکستر
بر سر کوهی بود
که بیایی و ببینی و بدانی
که بسی
خاطری از پی تو آمده بود.
نعش یک عشق، پریشان ست
اینجا، آنجا
در حضور ناموزون واژگان و تصویر.
این همه
فریادی از سر گنگی بود
نعره ای از سر درد
اما
خاموش.
این قلمکوفته ها
رج هایی ست
که بدانی همه ی عمر
به دنبال تو
اما
بیراه.
تحقیق4...برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 110
برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 138
برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 137
برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 141
دو پنجاهه در سکوت نشستم
مراقبه کردم
گریز از یاد تو را
همه ی لحظات از تو پر بود
پس
از غار خویش بیرون خزیدم
تا در آفتاب تو
جانی دیگر بگیرم.
بیار شراب بوسه را
تا جانمازم را
تطهیری دیگر کنم. . .
تحقیق4...
برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 145
فراموشی
درد است و درمان.
درد است که بهترین های جان را
می کَنَد و می برد.
درمان است
که دلشوره ها را ریشه کن می کند.
فراموشی تحفه ای عزیز است
در هجوم زخم های یادمان ها.
غبار فراموشی
امپراتوری عشق را
به سنگواره ای اساطیری مبدل خواهد کرد.
چین های پیشانی ام در سده های دیگر
دستمایه ی کاوشگران و کهنه شناسان خواهد بود.
چه سعادتی !!!
تحقیق4...برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 126
علفزار زیر سخاوت خورشید
بلدرچین زیر سخاوت تکدرخت چمنزار
گیسوان زیر سخاوت سرپنجه های تو
سر پنجه های تو گرفتار زندگی
زندگی گرفتار آمدن و بودن و شدن
چیزی فراتر از آسودن
عشق را مجاب خواهد کرد
آسمانی پر از نهیب و آتش
علفزار در هجوم سیل
بلدرچین و بید در غارت توفان
عشقی زیر آوار سنگ ها
و جاودانگی .
بیهودگی ست
سراسر خیال و شوق.
تحقیق4...برچسب : نویسنده : behyaar بازدید : 137